46سال قبل در برج مراقبت فرودگاه مهرآباد رخ داد ، تماس شهروندان از چند محله تهران بابت مشاهده بشقاب پرنده ، بازی موش و گربه آدم فضایی ها

به گزارش وبلاگ هلو، همواره ماجراهای مربوط به بشقاب پرنده و آدم فضایی ها جالب بوده و خیلی کوشش شده تا راز و رمز آن را پیدا نمایند. جالب اینکه حدود46 سال قبل؛ شهروندان ساکن درمحله های مختلف تهران از جمله شریعتی، سیدخندان، پیروزی و حتی مهرآباد تهران از مشاهده بشقاب پرنده خبر دادند.

46سال قبل در برج مراقبت فرودگاه مهرآباد رخ داد ، تماس شهروندان از چند محله تهران بابت مشاهده بشقاب پرنده ، بازی موش و گربه آدم فضایی ها

وبلاگ هلو - رضانیکنام : اواخر شهریورماه سال 1355 تعدادی از شهروندان تهرانی با مسئول برج مراقبت فرودگاه مهرآباد تهران تماس گرفتند و از مشاهده اشیای نورانی و عجیب مثل بشقاب پرنده صحبت کردند.آن زمان حسین پیروزی مسئول سابق برج مراقبت فرودگاه مهرآبادبوده که در محدوده منطقه9 تهران واقع شده است. وقایع آن شب از زبان وی به سبک داستانی تهیه شده که در ادامه می خوانید: ساعت 11-10 شب بود که یک خانم زنگ زده و گفت با مسئول برج فرودگاه کار دارم. بعد از اینکه من گوشی را برداشتم، گفت یک چیزی در آسمان بالای خانه اش ایستاده که مثل موتور ماشین، چهار پره و هشت پره می گردد. گفتم خانه شما کجاست؟ گفت کنار بولینگ عبدو که آن زمان در جاده شمیران؛ یعنی در انتهای خیابان شریعتی بود. گفتم ما در شمال شرق تهران پروازی نداریم، اگر باز هم مزاحمتی ایجاد شده به من زنگ بزنید. یک ساعت بعد یک خانم دیگر زنگ زد و گفت در آسمان بالای سینمای مولن روژ (که در همان حوالی بود)، چیز مشکوکی می بیند، اما ماجرا به همین جا تمام نشد چون چند دقیقه بعد، آقایی از سید خندان زنگ زد و یک خانم دیگر هم از همان حوالی شرق تهران. وقتی تعداد تماس ها زیاد شد. من شک کردم که نکند واقعا خبری باشد. بالاخره این همه آدم که بی علت زنگ نمی زنند.

مسئول سابق برج مراقبت فرودگاه مهرآباد از یکی از آنها پرسیده بود که چرا به پلیس زنگ نزدید و شماره اینجا را گرفتید؟ و آن خانم در جواب گفته بود که برادرش خلبان است و به او گفته مسئولیت هر چیزی که در آسمان پرواز می نماید، برعهده برج مراقبت فرودگاه است. جواب آن خانم بود که حسین پیروزی را به شک فرو برد، شاید واقعاً آنها حق داشته باشند، برای همین دوربینش را برداشت و به بالکن رفت و آن وقت بود که شئ نورانی را در آسمان دید و در همان نگاه اول فهمید که نمی تواند هواپیما باشد.

قصه های خواندنی تهران را اینجا ببینید

پیروزی شیء پرنده را اینگونه توصیف نموده است:نورش مثل لامپ فلورسنت بود. وسط آن نور قرمز چشمک می زد و دو طرف آن نور آبی دیده می شد. رنگ آبی آن بسیار خیره کننده بود. درهمان حالی که نگاهش می کردم شبیه به ماهی حلوایی به رنگ سرخ آتشی شد. بعد هم به شکل های مختلف مثل ستاره دریایی و یا دایره و با رنگ های نارنجی، زرد، سبز و بنفش دیده شد ویک لحظه بعد هم ناپدید شد که ناگهان متوجه شدم از شمال تهران به طرف جنوبی ترین نقطه تهران رفته است. آنقدر به سرعت جا به جا می شد که نمی توانستیم حرکت آن را ببینیم. به طوری که در ابتدا به همراه همکارانم فکر کردیم که دو یا سه جسم هستند. اما بعد متوجه شدیم یک جسم بزرگ و سریع است. مدتی بعد روی کوه های بی بی شهربانو ثابت ایستاد. از فرودگاه مهرآباد که من نگاه می کردم تقریبا شمال شرق تهران بود اما آن چنان نورش زیاد بود که تشخیص میزان دقیق آن غیر ممکن بود. مثل ماشینی که با نور بالا از رو به رو می آید و در ابتدا نمی توان میزان آن را تشخیص داد. با اینکه ارتفاعش مدام تغییر می کرد اما فکر می کنم طولش 20 متر بود.

پس از این ماجرا به دستور فرمانده دوفانتوم اف4 درتعقیب شیء عجیب و ناشناسی که در آسمان دیده شده بود، از پایگاه هوایی شاهرخی همدان(شهید نوژه فعلی) راهی تهران شدند. خلبان عزیزخانی آن شب هم مثل بقیه شب ها درآماده باش به سر می بردکه ناگهان آلارم شرایط قرمز به صدا عایدی: وقتی زنگ آلارم زده شد، اول فکرکردم باید به سمت مرز بروم اما وقتی دستور دادند که با سرعت به سمت تهران پرواز کنم، فهمیدم باید اتفاق عجیبی افتاده باشد. حسین پیروزی، خلبان عزیزخانی(خفاش یک) را در جریان ماجرای شیء عجیب قرار می دهد و از او می خواهد تا شناسایی اش کند.

عزیزخانی به برج مراقبت مهرآباد اعلام می نماید: بله، می بینمش، هواپیماست؛ نکته ای که گفتنش از دهان یک حرفه ای بعید است. مسئول وقت برج مراقبت فرودگاه مهرآباد که آسمان تهران را مثل کف دستش می شناسد با خود می گوید مگر می گردد که جایی در گوشه ای از آسمان تهران هواپیمایی وجود داشته باشد- آن هم بی اجازه برج مراقبت- و او از آن خبر نداشته باشد:به او گفتم این جسمی که ما دیده ایم و مردم هم گزارش نموده اند و هواپیما نیست. خفاش یک به طرف جسم ناشناخته شیرجه می زند تا آن را بترساند اما شئ عجیب هم به سمت شرق می رود تا این تعقیب ادامه پیدا کند؛ تعقیب وگریزی که خلبان عزیزخانی را به تعجب وامی دارد: جسم مورد نظر سرعت خیلی زیادی دارد، با وجود آنکه من با سرعت دوماخ (هر ماخ برابر است با 340 متر برثانیه) می روم به او نمی رسم. پیروزی می گوید که این تعقیب حداقل چند نکته را تعیین می نماید: ما فکر می کردیم شیء عجیب 6 هزار پا ارتفاع دارد اما با گزارش خلبان فهیمدیم ارتفاعش خیلی بیشتر از این حرف هاست و میزان اش به بزرگی یک جمبوجت است.

خلبان عزیزخانی اعلام می نماید که فاصله اش با جسم زیاد شده و اگر همین طور ادامه دهد از مرز شرقی ایران خارج می گردد. به همین علت برج مراقبت فکر می نماید جسم عجیب فرار نموده و از خلبان می خواهد به سمت تهران برگردد. اینجاست که نخستین گزارش مستند از خارجی و غیر معمول بودن شیء ارائه می گردد؛خلبان خفاش یک، همان طور که دور می زند تا به فرودگاه برگردد تایید می نماید که مسلما این جسم خارجی است و رنگ های نارنجی و آبی و سبز دارد.

پیروزی درباره این رنگ ها هم نظر جالبی دارد و نشان می دهد او خوب هواپیماها را می شناسد و اشتباه ننموده می گوید:رنگ آبی را داشت. رنگ هایش جا به جا می شد اما رنگ آبی همواره ثابت بود. ما حدس زدیم این رنگ سوختش باشد. عزیزخانی با خیال راحت در حال بازگشت بود و فکر می کرد ماجرا تمام شده است اما بازی ادامه داشت؛ پیروزی می گوید:خلبان ناگهان گفت جسم خارجی و دیگر هیچ صدایی نیامد! او تقریبا در 140 مایلی فرودگاه مهرآباد بود، اما آن شیء مشکوک فرار ننموده بود و فقط می خواست بازی موش و گربه راه بیندازد. و به این شکل ماموریت دوم شروع می گردد ...

منبع: مجله دانستنی های علمی و فناوری

منبع: همشهری آنلاین

به "46سال قبل در برج مراقبت فرودگاه مهرآباد رخ داد ، تماس شهروندان از چند محله تهران بابت مشاهده بشقاب پرنده ، بازی موش و گربه آدم فضایی ها" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "46سال قبل در برج مراقبت فرودگاه مهرآباد رخ داد ، تماس شهروندان از چند محله تهران بابت مشاهده بشقاب پرنده ، بازی موش و گربه آدم فضایی ها"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید